«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

سامورایی "اهل ولایت"!


چندگاهی است که کاریکاتورهای مانا نیستانی، تا اندازه ای ذهنی شده و چندان دشواری ها و چالش های اجتماعی میهن مان را بازنمی تابد. انگار هنرمند جوان و بزرگ ما که به خوبی می تواند جای تهی کاریکاتوریست نامدار و برجسته ی ایرانی: اردشیر محصص را پر نماید، بیش تر سر به درون دارد تا برون. شاید هم علت آن، اقامت گزیدن در بیرون ایران و دستی از دور بر آتش داشتن باشد که برای یک هنرمند بسی بیش از آدم های دیگر، دردناک و گاه مرگبار است؛ مانند ماهی ای که از آب بیرون انداخته شده باشد ...

به هر رو، کاریکاتور زیر را از وی پسندیدم؛ تا نظر شما چه باشد؟

ب. الف. بزرگمهر           ۳۱ تیر ۱۳۹۰
























برگرفته از مردمک:
http://www.mardomak.org/cartoons/full/63703

عنوان از اینجانب است.    ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!